المتوفی سنه اربع و ستین و مأتین. قاریان محترم بدانند که بنده در تحلیل این قسمت نیستم که بایزید دو نفر بوده است چنان که در «معجم البلدان» در توضیح بسطام است، یا یک نفر بوده و اینکه آیا از شاگردان حضرت صادق (علیهالسلام) بوده، چنان که قاضی نورالله در «مجالس المؤمنین» گفته یا سقای در خانهی جعفر کذاب بوده چنان که بسیاری همین را گفتهاند و این که آیا شیعه بوده یا سنی. فقط بنده آن بایزیدی را میگویم که گفته «لیس فی جبّتی سوی الله» چنان که ذهبی در «میزان الاعتدال» در شرح حال طیفور به آن تصریح کرده و ملای رومی در مثنوی گفته که بایزید با مریدان خود چنین گوید: با مریدان آن فقیر محتشم *** بایزید آمد که نک یزدان منمگفت: مستانه عیان آن ذوفنون *** لا اله الا أنا،ها فاعبدون اکنون قائل این کفریات، ابویزید طیفور بن عیسی بن آدم بسطامی زاهد مشهور بوده باشد که جَدّاً مجوسی بود بنابر نقل ابن خلکان یا طیفور بن عیسی بن سروشان، ما او را از حلقهی اسلام بیرون میدانیم و تأویلات و رکیکهی مریدان او را پس معرکه میاندازیم برای این که کثرت شوق و مجذوبیت بایزید از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و علی مرتضی (علیهالسلام) بیشتر نبوده و هرگز چنین کلماتی در مقام شوق لقای پروردگار از آنها بروز نکرده.این تأویلات، گرهی از کار بایزید نگشاید و او را از غرقاب الحاد بیرون نمیآورد. اگر راه تأویل تا به این انداز,انحرافات ...ادامه مطلب